پنج سالیاست که موکب زائران پیاده حرم رضوی در سهراهی فردوسی به نام استراحتگاه شهدای بولوار شاهنامه به همت هیئت مذهبی، تشکلها، مساجد، اهالی بولوار شاهنامه و شهرداری منطقه ۱۲ برپا شدهاست. موکبشهدای بولوار شاهنامه بزرگترین موکب ورودی غرب مشهد است. تمام زائران پیادهای که از محور شهرستان چناران وارد مشهد میشوند، در ابتدای ورودی غرب مشهد، به این موکب وارد شده و از خدمات ارائه شده در این ایستگاه همانند، وعده غذایی گرم، نماز جماعت، خدمات پزشکی و پرستاری، خوابگاه مجزا برای بانوان و آقایان، حمام و سرویسهای بهداشتی، کفاشی، خیاطی، تعمیرات موبایل و... بهرهمند میشوند.
زائران پیاده ساعات و دقایقی را در این موکب به استراحت پرداخته و بعد از تجدید قوای جسمانی به دریای جمعیت و عاشقان علیابنموسیالرضا (ع) میپیوندند تا این چند کیلومتر آخر را نیز طی کرده و به بهشت ما مشهدیها قدم بگذارند.
از سهراهی فردوسی که به سمت موکب حرکت میکنی نوحههای عزاداری محرم به گوش میرسد و جمعیت بسیاری را میبینی که در حرکت هستند، دو طرف خیابان با عکسهای پیادهروی اربعین تزئین شده است. ابتدای مسیر جمعیت زیادی مشغول تماشای اجرای گروه سرود نوجوانهایی هستند که با صدای زیبایشان، حال و هوای حرم امام رضا(ع) را زنده میکنند. اینجا همه دلی کار میکنند و مهربانی امام رضا(ع) پابندشان کرده است.
عباس باروتکوب با اشاره به تأسیس ایستگاه و استراحتگاه زائرین پیاده شهدای بولوار شاهنامه در 5سال قبل میگوید: اربعین 5سال قبل تعداد زیادی از اهالی بولوار شاهنامه راهی مراسم پیادهروی اربعین حسینی شدند. این افراد که در مسیر پیادهروی نجف تا کربلا با صحنههای بهیادماندنی و خاطرهانگیزی از میهماننوازی شهروندان عراقی مواجه شده بودند بعد بازگشت از همایش عظیم اربعین حسینی به این فکر افتادند که با توجه به قرارگرفتن بولوار شاهنامه در مسیر حرکت زائران پیاده حرم رضوی که از محور غرب مشهد و شهرستان چناران وارد شهر مشهد میشوند، با مشارکت دستاندرکاران هیئت مذهبی، حسینیهها و مساجد، تشکلهای مذهبی و مردمنهاد، اهالی بولوار شاهنامه و شهرداری منطقه ۱۲ موکبی را در مسیر زائران پیاده رضوی ایجاد کنند.
مسئول موکب شهدای بولوار شاهنامه در ادامه میافزاید: پیشنهاد طرح احداث استراحتگاه زائرین پیاده در سهراهی فردوسی در جلسات شوراهای اجتماعی محلات بولوار شاهنامه مطرح شده و قرار بر این شد که از تمام نیروها، امکانات و ظرفیتهای موجود برای برپایی این موکب استفاده کنند.
بعد از تصویب طرح در شورای اجتماعی محلات، پیگیریها برای ثبت این ایستگاه از طریق فرمانداری، شهرداری و انجمن هیئتهای عزاداری مشهد انجام شد و بدین ترتیب «موکب شهدای بولوار شاهنامه» به ثبت رسمی رسید و با وجودی که کمتر از چند روز به شهادت امام رضا (ع) باقی مانده بود، هیئت شهدای بولوار شاهنامه خیمهای در سهراه فردوسی برپا کرده و در این خیمه خدمت به زائران پیاده حرم رضوی را انجام دادند.
در سالهای بعد نیز این ایستگاه با عنوان «ایستگاه زائران پیاده شهدای بولوار شاهنامه» بر پا و هر سال زائران زیادی از خدمات این ایستگاه بهرهمند میشوند. امسال سومین سالی است که موکب شهدای بولوار شاهنامه خدمترسانی به زائران پیاده حرم رضوی را انجام میدهد، ارائه این خدمات از روز اربعین امام حسین (ع) آغاز شد و تا پایان ماه صفر نیز ادامه داشت.
باروتکوب در ادامه با اشاره به خدمات مختلف موکب شهدای بولوار شاهنامه میگوید: موکب شهدای بولوار شاهنامه امسال دارای ۱۴ غرفه است و خدمات مختلفی را به زائران پیاده رضوی ارائه میکند. امسال دو غرفه به خدمات پزشکی اختصاص پیدا کرد که غرفه خدمات پزشکی آقایان و خانمها جداست. این دو غرفه دارای گروه پزشکی و پرستاری مجهز بوده که شبانهروزی خدمات مختلف پزشکی و پرستاری همانند درمان تاول پا، سرگیجه و تهوع، دیابت، بیماریهای قلبی و تنفسی و... به زائران پیاده ارائه میدهند.
در صورتی که بیمار احتیاج به مداوای جدی داشته باشد به بیمارستان (طالقانی) معرفی خواهد شد. درکنار این دوغرفه خدمات پزشکی، غرفه امداد، نجات و هلالاحمر فعالیت میکند. اعضای این تیم نیز به مداوای جراحات و تاولهای سطحی دست و پای زائران پرداخته و با پانسمان و تزریق داروهای مسکن و آرامبخش از درد بیشتر زائران پیاده میکاهند. یکی از مشکلاتی که ما در زمینه غرفههای مربوط به پزشکی و امداد و نجات داشتهایم کمبود دارو، لوازم و تجهیزات پزشکی مورد نیاز همانند باند، سرم، ماسک، بتادین و قرصهای مسکن است. با وجودی که بخشی از این اقلام توسط هلالاحمر و سازمان علومپزشکی تأمین شده، اما به دلیل جمعیت زیاد زائران پیاده، داروهای موجود پاسخگو نیست و گاهی اوقات ما حتی در دادن یک باند معمولی نیز دچار کمبود هستیم.
عضو بنیاد فرهنگی شهدای بولوار شاهنامه به فعالیت دیگر غرفههای این ایستگاه اشاره کرد و میگوید: درکنار غرفههای امداد و نجات و پزشکی، غرفههایی نظیر ماساژ، کفاشی، غرفه چای و دمنوش، غرفه بازیهای کودکانه، غرفههای جمعآوری نذورات آقایان و جمعآوری نذورات بانوان، غرفه پاتوق مهدویت و آبدارخانه آقایان و آبدارخانه بانوان نیز شبانهروزی به ارائه خدمات میپردازند.
باروتکوب به حضور و فعالیت نیروهای خدماتی از سرتاسر شهر مشهد در موکب شهدای بولوار شاهنامه اشاره کرده و بیان میکند: در این ایستگاه علاوه بر نیروهای خدماتی ساکن در بولوار شاهنامه از نیروهای خدماتی دیگر محلات و مناطق دیگر شهر مشهد نیز کمک گرفتهایم.
به عنوان مثال غرفه کفاشان از بچههای بامعرفت محله پنجتن هستند که علاوه بر حضور فیزیکی و خدمت عاشقانه به زائران پیاده حرم رضوی، بیش از یکمیلیون تومان وسایل و لوازم مورد نیاز را نیز از هزینه شخصی خود تأمین کردهاند و بر طبق آماری که داریم تاکنون بیش از ۱۰ هزار کفش را تعمیر و دوختهاند. غرفه مهدویت یکی دیگر از غرفههای ویژه موکب شهدای بولوار شاهنامه است که توسط دو نفر از جوانان مذهبی منطقه به نامهای حامد اخوت و سیدابوالفضل داغیانی برپا شدهاست.
این دوجوان که سابقه چندین سال کار فرهنگی و مذهبی درتشکلهای دینی محله و منطقه را دارند، در حوزه مهدویت، غیبت، ویژگیهای اخلاقی و دوره امامت امام رضا (ع)، امام حسن (ع) و پیامبر اکرم (ص) بحثهای خوبی را بهراه انداخته و توانستهاند اطلاعات خوبی در راستای شناخت حقایق تاریخی صدر اسلام تا زمان امامت امامرضا (ع) در اختیار زائران پیاده بهویژه جوانان قراردهند.
البته در این حوزه ما از سازمان تبلیغات اسلامی و امور مساجد توقع بیشتری داشتیم. حداقل توقع ما این بود که با فرستادن یک کارشناس مذهبی، ما را در این امر خطیر که همانا آشنایی زائران پیاده با واقعیت تاریخ صدر اسلام است، یاری میکردند.
باروتکوب در ادامه با اشاره به موارد خدماتی ارائه شده به زائران پیاده رضوی میگوید: امسال با کمک شهرداری منطقه، ۲۴ چشمه سرویس بهداشتی برای زائران برپا شده است. همچنین برای اولین بار حمام ویژه آقایان و خانمها را داشتهایم.
دو خیمه ویژه خانمها و آقایان با ظرفیت ۴۰۰ نفر را برای استراحت زائران پیاده رضوی در محل موکب برپا کردیم تا زائران پیادهای که قصد استراحت کوتاهمدت داشتند در این خیمهها ساکن شوند. همچنین امسال از طریق هماهنگی با مساجد و برخی از ساکنان و اهالی بولوار شاهنامه امکان اسکان بیش از ۱۰۰۰ نفر از زائران پیاده در منازل شخصی و مساجد منطقه نیز فراهم شد که در مجموع اسکان ۱۴۰۰ نفر زائر پیاده فراهم شده است.
همچنین امسال برای اولین با رتوجه به آلودگی ظروف یکبار مصرف پلاستیکی، از ظروف ملامین و شیشهای برای پذیرایی از زائران استفاده شد و فقط ۱۰ درصد ظروفی که در موکب استفاده شد از ظروف پلاستیکی یکبار مصرف بود.
وی در ادامه به هزینه سرسامآور کرایه چادر برای برپایی موکبها اشاره کرده و ادامه میدهد: در گذشته هرسال ما مبالغ زیادی را صرف کرایه چادرها میکردیم، اما امسال مبلغ 50میلیون تومان را به خرید چادر اختصاص دادیم و دیگر دردسرهای دنبال چادرگشتن و کرایه چادر را نخواهیم داشت. اقلام مورد نیاز دیگری نظیر پمپآب، لامپ، موتور برق و... نیز که جزو وسایل مورد نیاز و واجب موکب است خریداری شد.
باروتکوب تصریح میکند: از ابتدای شروع کار ایستگاه یعنی روز اربعین حسینی ما هر روز در سه وعده پذیرایی از زائران پیاده را داشتهایم. این پذیرایی در روزهای اول از ۲۵۰ نفر شروع شد و در روزهای پایانی ماه صفر به ۲ هزار و ۵۰۰ تا ۳ هزار نفر میرسید.
در مجموع علاوه بر کمکهزینهها و هزینههایی که شهرداری منطقه و مشهد متقبل شدند، برپایی ایستگاه و پذیرایی از زائران پیاده حرم رضوی امسال، بین ۲۵۰ تا ۳۰۰ میلیون تومان هزینه دربرداشت که قسمت اعظم آن توسط اهالی ساکن در بولوار شاهنامه و دیگرخیران تأمین شد.
وی به افزایش هزینههای امسال نسبت به سال پیشین برپایی موکب و پذیرایی از زائران پیاده رضوی اشاره کرده و میگوید: موکب شهدای بولوار شاهنامه در سال گذشته نیز تقریبا با همین کیفیت برپا شد که هزینهای بالغ بر ۱۷۰ میلیون تومان دربرداشت، حال باتوجه به هزینه ۳۰۰ میلیونی امسال برای برپایی موکب، میتوان نتیجه گرفت که هزینهها بین ۶۰ تا ۷۰ درصد افزایش یافتهاست.
سید علی کشفی، مسئول غرفه هلالاحمر و یکی از امدادگران داوطلبی است که از اولین روز برپایی این ایستگاه در غرفه (هلالاحمر) مستقر شده و به خدماتدهی به زائران پیاده رضوی میپردازد.
کشفی میگوید: کارمند اداره مخابرات و جزو داوطلبان گروههای امداد و نجات سازمان هلال احمر جمهوری اسلامی ایران هستم. امسال ششمین سالی است که بهعنوان امدادگر سازمان هلال احمر، در ایستگاههای صلواتی استقبال از زائران پیاده رضوی شرکت میکنم.
در اغلب ورودیهای شهر مشهد از جمله جاده نیشابور، سرخس، کلات و امسال نیز در ورودی چناران به مشهد حضور داشتهام و باتوجه به دورههای امداد و نجات که پشت سر گذاشتهام، با افتخار مشغول به خدمت به زائران پیاده بارگاه منور رضوی هستم. وظیفه ما در این غرفه امدادرسانیهای اولیه، ماساژ پا، رفع تاول، باندپیچی زخمهای ناشی از پیادهروی طولانی مدت زائران پیاده و رسیدگی به بیماریهای جزئی آنهاست.
من و دو همکارم از اولین روز برپایی موکب در این ایستگاه مستقر شدهایم و در این مدت نیز شاهد عشق و علاقه بیحد و بیپایان زائران پیاده به امام مهربانیها بودهایم. کوچک و بزرگ، زن و مرد، پیر و جوان و سالم و بیمار هم ندارد. ما شاهد زائران پیادهای هستیم که با سن بالای ۸۰ سال و با کمک عصا و ویلچر به زیارت آقا آمدهاند.
پسر خردسالی را دیدم که تنها ۵ سال داشت و به زور از والدینش اجازه گرفته بود و همراه بچههای مسجد روستا برای زیارت با پای پیاده به راه افتاده بود. انسانهایی با حال جسمی بسیار وخیم از این موکب عبور کردهاند که هرکدام از ماها اگر درگیر این بیماریها باشیم از جای خود تکان نمیخوریم، چه برسد به اینکه یک هفته خود را دربهدر جاده و سوز و سرمایش بکنیم تا خود را با پای پیاده به حرم آقا برسانیم.
وی در ادامه میگوید: سال گذشته که در مسیر یکی از ایستگاههای جاده آبروان به مشهد مستقر بودیم، نیمههای شب بود که خانمی را کشانکشان به داخل غرفه ما آوردند. زنی میانسال بود که از شدت درد و خستگی بیهوش شدهبود، بلافاصله از همراهش پرسیدم که آیا این خانم بیماری خاصی دارد؟ آن خانم هم در جواب گفت: «بله، فکر میکنم بیماری قند داشته باشد.» از خانم همراهش خواستم که کفشهای بیمار را از پایش بیرون کند، تا وضعیت جسمانی او مشخص شود.
کفشهای زن را که درآورد دیدم که انگشتان پایش بابت بیماری قند به شدت متورم و سیاه شده بود، بهطوری که حتی راه رفتن معمولی نیز برایش سخت بود، با این وجود آن زن پای پیاده به سمت حرم به راه افتادهبود. از دیدن این صحنه، هم خیلی ناراحت شدم و هم خیلی عصبانی، رو به زن کرده و گفتم: «خب مادر جان شما با این وضعیت بیماری که داری نباید به خودت فشار بیاری، نمیدانی پیادهروی و زخم شدن پاها باعث بیهوشی و خدای ناکرده مرگت میشود.»
زن بدون اینکه حرفی بزند کفشهایش را به پا کرد و تنها یک کلمه گفت: «به عشق امامرضا (ع) آمدم، خودش کمکم میکند.» بعد هم از غرفه ما بیرون آمد و به راهش ادامه داد. من و همکارانم در برابر این همه عشق و علاقه این خانم به امام رضا (ع) شرمنده شدیم و دیگر هیچ حرفی نزدیم.
این حداقل کاری است که میتوانیم انجام بدهیم، من اعتقاد دارم برای هر نعمتی که خداوند به آدم داده باید شکرگزار باشد، نعمت سلامتی و نعمت همجواری با امامرضا (ع) نعمتهای کمی نیستند، من هم برای شکرگزاری بابت این نعمتهای بزرگ هر سال در موکبهای بینراهی حاضر خواهم شد تا دردی از دردهای زائران پیاده حرم رضوی کم کنم.
جوان ها کنار خیابان مشغول واکس زدن هستند به این فکر می کردم با چه کسی صحبت کنم که جوانی را دیدم خم شد و کفش مردی که کنار من نشسته بود را تمیز کرد. با علاقه خاصی این کار را انجام می داد، ایستادم تا کارش تمام شود و جلو رفتم، نامش آقای نودهی است.
از او می پرسم چرا واکس را انتخاب کردند؟ میگوید: واکس زدن جز برنامههای موکب نبود و تصمیم گرفتم امشب دلی انجام بدهم. به این فکر کردم که ما اینجا تنها روضه گوش میدهیم و گریه میکنیم. دوست داشتک کاری انجام دهم، واکس زدن را از هرکاری بهتر بلد بودم.
آقای نودهی در ادامه میگوید: سال 98 راهیپمای پیاده روی اربعین را شرکت کردم و بسیار لذتبخش بود. به یاد آن زمان تصمیم گرفتم امشب واکس بزنم، شاید ثواب آن زمان را داشته باشد. حس خوبی است زمانی که کفش زائرین امام رضا(ع) را واکس میزنیم، این افراد مقامشان به اندازه ای بالاست که امام رضا(ع) به آن ها سلام میکند. طبق روایت گناهان زائرین امام رضا(ع) بعد زیارت بخشیده میشود. این بسیار افتخار خوبی است که کفش پای همچین انسان هایی را واکس بزنیم البته این را هم بگویم که انسان با این کار نفسش را کنترل میکند و خودش را به اندازهای پایین میآورد که شاید بازدارنده از غرور و تکبر باشد.
طلبه جوانی احکام نماز و اصول و فروع دین را به جوانان می آموخت، او به ما میگوید: طلبه پایه سه حوزه علمیه هستم و 7ماهه کنار درس و تحصیل به عرصه خبرنگاری هم وارد شدم. زمانی که لباس سیاه میپوشیم، ما را به نام «هیئتی» میشناسند؛ از این رو هر رفتار نادرست ما به پای اهل بیت(ع) نوشته میشود و گناهش را چندین برابر میکند. به خاطر حفظ آبروی این عزیزان هم که شده باید تا جاییکه میتوانیم رعایت کنیم.
این خادم اهل بیت از حس قلبی خودش به امام رضا(ع) میگوید: از اول دبیرستان از طریق کانون فرهنگی با امام رضا(ع) آشنا شدم و از همان زمان در من انس زیادی با علی بن موسی الرضا(ع) ایجاد شد.
امام رضا(ع) را امام رئوف می شناسیم. این مهربانی آقا را در زندگیم حس کردم. حق معرفت نیست که در ایام شهادت امام رضا(ع) در خانه بنشینم یا به کار دیگری مشغول شوم. اگر همین دو هفته را به طور ویژه وقت بگذارید، بسیار نتیجه های بهتری می گیرید.
این عاشق علی بن موسی الرضا(ع) برای خود حاجتی ندارد و تنها خواسته اش رفع شدن مشکلات مردم است و می افزاید: انشالله زودتر ببماری کرونا از بین برود و مشکلات اقتصادی مردم برطرف شود.
در غرفه کفاشی چند جوان و نوجوان بین ۱۸ تا ۳۲ سال، نشسته و کفشهای زائران پیاده را بند و کوک و به قول خودشان دوردوزی میکردند. یکی از آنها یعنی رضا ۳۲ ساله است که ۱۷ سال سابقه کار کفاشی دارد.
رضا که از گفتن فامیلش امتناع میکند، خطاب به ما میگوید: من بچه پنجتن هستم، بچه پایین، به ماها لقب «بچه محل امام رضا» دادهاند و این زائران میهمان هممحلهای ما هستند. کفشهای پایشان که هیچ، خاک پایشان هم به چشمانم میکشم. بیشتر از ۷ ساله که با دوست و رفقایم که همگی در حرفه کفاشی فعال هستند، دهه آخر ماه صفر دکان و کفاشی را تعطیل کرده و در موکبهای استقبال از زائران پیاده رضوی فعالیت میکنیم.
رضا ادامه میدهد: هر آنچه برای تعمیر کفشهای زائران پیاده از انواع فرچه، واکس، چرم، میخ، چسب، کفی، سرپاشنه، انواع سوزن و میخکش و گرفته تا تخته زیردستی، هیتر برقی، انواع سنباده، تینر، بنزین و... نیاز باشد از دکان خودم و کفاشی دوستانم تهیه کرده و منتظر نمیمانیم تا لوازم بیاورند و بعد ما کفش خلق خدا را تعمیر کنیم.
علی احکامی، زائرپیاده، یکی از میهمانان این موکب است. وی دهمین سالی متوالی است که با پای پیاده از چناران به مشهد میآید.
احکامی میگوید: راننده بیابان بودم، در سالهای جوانی و روزهایی که پول و پلهای داشتم، هرسال همزمان با شب شهادت امام رضا (ع) دیگ شله نذری برپا کرده و از عزاداران آقا پذیرایی میکردم. بعد از ۳۰ سال که بازنشسته شدم، حقوق بازنشستگی کفاف خرج خانه و مخارج زندگی را نمیداد، اما من همچنان مصرّ بودم با هزینه شخصی خویش دیگ شله نذری را برپا کنم، برای همین چندسالی را پارهوقت کارگری کردم تا اینکه سن من به هفتادسالگی رسید و دیگر توان کارگری نیز نداشتم، این شد که ناخواسته بساط دیگ شلهای را که ۴۰ سال با عشق و ارادت برپا میکردم، کنار گذاشتم و از حدود ۱۰ سال قبل نذرم را تغییر داده و به امام رضا (ع) گفتم: «یا امامرضا من دیگر هیچ از مال دنیا ندارم، میدانید که برای پول اجاره خانه هم ماندهام، حالا که پولی برای برپایی دیگ شله ندارم، تا زمانی که زنده هستم و میتوانم روی پاهایم راه بروم، نذر میکنم پیاده به پابوست بیایم.» خدا را شکر، امامرضا (ع) نذرم را پذیرفت و اکنون ۱۰ سالی است که با پای پیاده از چناران به مشهد و پابوس امام مهربانیها میآیم.
در میان شلوغی جمعیت موکب شکل و شمایل فردی مرا جذب میکند، به سوی او رفتم. محاسن بلندی دارد و لباسهای قوم بلوچ را بر تن کرده است. اول گمان کردم از برادران اهل تسنن محله کلاتهبرفی است، اما او میگوید که نامش محمدجلالی بوده و ساکن شهرستان خواف است.
محمد با اشاره به اینکه مذهب او تسنن بوده و درسخوانده حوزه نیز هست، میافزاید: از خواف آمدهام، ۷ روز را در راه بودهام و یکی دو روزی است که به مشهد رسیدهام، از بابت علاقهای که به شهر توس دارم، خود را به آرامگاه فردوسی رساندم و در راه برگشت تصمیم گرفتم چند دقیقهای را در این موکب سپری کنم.
وی بر اینکه شیعه و اهل سنت برادر یکدیگر هستند، تأکید کرده و میگوید: امام رضا (ع)، امام هشتم شیعیان و فرزند رسول خداست، من بارها به زیارت ایشان آمدهام و امسال نیز توفیق داشتم که با پای پیاده برای عرض ارادت به پیشگاه ایشان مشرف شوم.
پایان گزارش ما با صرف یک استکان چای دیشلمه قندپهلو است. آن هم از دست آقای عنایتی که خودش را از جنوب ایران به مشهد رسانده تا از زائران پیاده حرم رضوی به صرف چای و قهوه پذیرایی کند.
او در حالی که در ظرفهای مخصوص، قهوهها را در لیوانهای کوچک میریزد، میگوید: سبک چایی و قهوه موکب، عراقی است که حس و حال چای عربی برای مردم ایجاد میشود. قهوه جنوب خاص و تلخ است. سمت عراق و کربلا تشریف ببرید همین قهوه را توزیع میکنند و فلسفه خاصی دارد.
این خادم اهل بیت(ع) با خاطرنشان کردن اینکه گنبد امام رضا(ع) انرژی به خصوصی دارد، میافزاید: از نگاه من مسیر کربلا از مشهد میگذرد. 5سال پیش یکی از دوستان مشکلی داشت و نمیتوانست اربعین را در کربلا باشد، خیلی غمگین بود که دوستانش میروند و او نمیتواند برود، برای همین به امام رضا(ع) متوسل شد.
آن روز را همیشه به خاطر دارم که دقیقا روز حرکت بود که مشکل خروجش حل شد در حالیکه خیلی پیگیری کرده بود و اصلا فکر نمی کرد برطرف شود . حس و حالش خیلی خوبی بود و به پهنای صورت گریه می کرد. حاجت خود را از آقا گرفته بود و بعد از برگشت اربعین برای پابوسی به مشهد مشرف شد. اینکه می گویند حاجت کربلا از امام رضا بگیرید به عینه دیدم. انشالله سال آینده اول کربلا برویم و بعد برای خدمت به زائران پیاده علی بن موسی الرضا(ع)، به پابوسی آقا برسیم.